اشک مهتاب - محمدرضا شجریان

به من گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست

دلم دریا شد و دادم به دستت
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست

کنار چشمه ای بودیم در خواب
تو با جامی ربودی ماه رو از آب

چو نوشیدیم از آن جام گوارا
تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب
تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب

تن بیشه پر از مهتابه امشب
پلنگ کوه ها در خوابه امشب

به عاشقی دلی سامون گرفته
دل من در تنم بی تابه امشب
دل من در تنم بی تابه امشب

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر