آخرین طبیب - مهستی

تو آخرین طبیبی که لحظه های آخر به داد من رسیدی
تو نوری از خدایی٬تو پیغام خدا را٬به گوش من رساندی
به روح من دمیدی٬زیباترین بهاری٬پایان انتظاری
برای من تنها٬تو یک حریم امنی
تو بهترین دقایق٬ برای خستگی هام
من کوله بار عشق و تا پای جان کشیدم
در زیر سایه های خوش باوری خزیدم
اما یه قلب ساده ندیدم که ندیدم
ندیدم که ندیدم
من از تکرار حرف "دوستت دارم" خسته ام
من به اون کس که باید دل ببندم بسته ام
دل ببندم بسته ام
تو آخرین طبیبی٬که لحظه های آخر ٬به داد من رسیدی

۱ نظر: