باز سحر اومد - عماد رام


خدايا هر که با من آشنا شد
نمي دونم چرا از من جدا شد
روز اول که اومد با وفا بود
وقتي نازش کشيدم بي وفا شد
باز سحر اومد، آفتاب در اومد
با خنده ي گل، شب به سر اومد
باز سحر اومد، آفتاب در اومد
با خنده ي گل، شب به سر اومد
گلي دارم به گلزار زمونه
که در زيبايي و خوبي نشونه
بگوييدش نرنجونه دلم را
که آقم بدتر از باد خزونه
باز سحر اومد، آفتاب در اومد
با خنده ي گل، شب به سر اومد
باز سحر اومد، آفتاب در اومد
با خنده ي گل، شب به سر اومد
خدايا هر که با من آشنا شد
نمي دونم چرا از من جدا شد
روز اول که اومد با وفا بود
وقتي نازش کشيدم بي وفا شد
باز سحر اومد، آفتاب در اومد
با خنده ي گل، شب به سر اومد
باز سحر اومد، آفتاب در اومد
با خنده ي گل، شب به سر اومد
گلي دارم به گلزار زمونه
که در زيبايي و خوبي نشونه
بگوييدش نرنجونه دلم را
که آقم بدتر از باد خزونه
باز سحر اومد، آفتاب در اومد
با خنده ي گل، شب به سر اومد
باز سحر اومد، آفتاب در اومد
با خنده ي گل، شب به سر اومد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر