یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد - محمدرضا شجریان

یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد
یاران را چه شد
یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

آب حیوان تیره‌گون شد
آب حیوان تیره‌گون شد خضر فرخ پی کجاست
کجاست
خون چکید از شاخ گل ابر بهاران را چه شد

کس نمی‌گوید که یاری داشت حق دوستی
کس نمی‌گوید که یاری داشت حق دوستی
حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد

لعلی از کان مروت بر نیامد سالهاست
لعلی از کان مروت بر نیامد سالهاست
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
چه شد
چه شد

شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سرآمد شهر یاران را چه شد
مهربانی کی سرآمد شهر یاران را چه شد

صد هزاران گل شکفت و
صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست
برنخاست
عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد
چه شد
چه شد
عندلیبان را چه پیش آمد
عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد
عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد
هزاران را چه شد

گوی توفیق و کرامت در میان افکنده‌اند
کس به میدان در نمی‌آید
نمی‌آید
نمی‌آید
سواران را چه شد
کس به میدان در نمی‌آید سواران را چه شد
سواران را چه شد

زهره سازی خوش نمی‌سازد
خوش نمی‌سازد
مگر عودش بسوخت
کس ندارد ذوق مستی
ذوق مستی میگساران را چه شد
کس ندارد ذوق مستی
کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد

حافظ اسرار الهی کس نمی‌داند خموش
حافظ
حافظ اسرار الهی کس نمی‌داند
کس نمی‌داند خموش
خموش
از که می‌پرسی
از که می‌پرسی که دور روزگاران را چه شد
از که می‌پرسی که دور روزگاران را چه شد


۱ نظر:

  1. امیدوارم که استاد عزیز عمری طولاني داشته باشند تا در فردای آزادی ایران نسلهای آینده را با این هنر اصیل آشنا کنند. یاد استاد مشکاتییان هم گرامی که جایشان خاليست.

    پاسخحذف