دلم می خواست - ویگن پوران

[ویگن]
شد زنده جهان ز دمِ سپیده
رنگ سیه از رخ شب پریده
خورشید افشان کُنَد گیسوی طلایی
کاش ای زیبا تو هم چون سحر بیایی

[پوران]
دیدم به چمن یاسمن دمیده
بر گونه گل اشک شب چکیده
چیدم گل‌ها که در صبح آرزوها
با گل آیم نیایم برِ تو تنها

[ویگن]
تو خود همان یاسمنی
که آبروی چمنی
بر منِ بی‌دل چه شد ای مَه
که گذشتی به سحرگه

[پوران]
که بنگرم روی تو را
نگاه دلجوی تو را
وه که بهشتی ز وفایی
که جهانی ز صفایی

[ویگن] کاش ای مَه رخِ دلکش بنمایی باز
[پوران] کاش ای غم به دل ما تو نیایی باز
[ویگن و پوران] کاش ای غم به دل ما تو نیایی

[ویگن]
بی تو نبوَد اثری به باده
این اشکِ ز می نگهِ تو داده
هرگز دیده چو رویت گلی ندیده
چون تو زیبا خدا گل نیافریده

[پوران]
این شانه که در نگه تو دیدم
این نغمه که از لب تو شنیدم
گوید داری به دل عشق سینه‌سوزی
سوزی پنهان تو از مهر دل‌فروزی

[ویگن]
تو عشق دیرین منی
چو جان شیرینی منی
غمکده من شده گلشن
چو تو باشی به برِ من

[پوران]
من آگه از راز توام
خوشم که دمساز توام
با تو به شادی بنشینم
رخ ماه تو ببینم

[ویگن] کاش ای مَه رخِ دلکش بنمایی باز
[پوران] کاش ای غم به دل ما تو نیایی باز
[ویگن و پوران] کاش ای غم به دل ما تو نیایی

۱ نظر: